و آب های جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم.!
.
.
.
میگفت تا وقتی هنوز میشه زیارت رفت و روبروی حرم نشست و آرمان هارو یکی یکی از تو سینه در آورد و کمک خواست. بدن های نصف و نیمه چه اشکالی داره ؟!!!؟
و من تازه فهمیدم هیچ جای این دنیا نیستم!!!
پ ن دوم: این عکسو که دیدم یاد اون شب افتادم
پ ن سوم : تا بعد از امتحانا دیگه نمیام اینجا
پ ن اول و آخر : الحمدلله
معلومه رفتم درس بخونم یا بیشتر توضی بدم براتون؟؟؟
ن ,یکی ,آسیاب ,جهان ,های ,یاد ,از آسیاب ,تا از ,جهان تا ,این عکسو ,دوم این
درباره این سایت